نقد و بررسی سریال تایلندی مصائب شاهدخت از دایان عزیز|The Crown Princess
دانلود پروژه های ترجمه ی تیم نقد کره
[ ]
نقد و بررسی سریال تایلندی مصائب شاهدخت از دایان عزیز|The Crown Princess
نظرات

ســـــــــــلام رفقای عزیزم

اول از همه میخوام از مریم عزیز تشکر کنم که تشویقم کرد تا منم دست به قلم بشم و بخودم جرات نوشتن بدم

دوم اینکه میدونم اصلا قابل مقایسه با نقدها و خلاصه های شما دوستان نیستش پس بهش بعنوان نوشته  ی مبتدی  نگاه کنید و بهم کمک کنید تا بتونم بهتر و جامعتر بنویسم

من دایان هستم و اولین نقدم رو میخوام با ی سریال تایلندی در ژانر تقابل عشق و وظیفه شروع کنم. دوتا دلیل برای این انتخابم داشتم اول اینکه بنظر من این سریال متوسطیه پس اگه نتونسته باشم حق مطلبو در موردش ادا کنم عذاب وجدان نمیگیرم و دوم من تازه میفهمم چرا ساناز به فرشته میگفت تایلندیها رو با امواج شروع نکنه چون واقعا بعد امواج دیگه کم پیش میاد سریالی بدلت بشینه و ازش خوشت بیاد

خلاصه

هریسوس کشوری خیالی در همسایگی تایلند که اصلیترین اقتصادش استخراج و صادرات طلابه کشورهایی مثل چین هستش.نظام حاکم بر این کشور نظام سلطنتی و شاهنشاهیه . شاه هنری پادشاه کشور هریسوسه( مردی منطقی و سرد) و خانواده سلطنتیش در این سریال متشکل شده از پرنسس آلیس دختر پسر بزرگ پادشاه از مادری معمولی که در کودکی آلیس هر دو فوت میشن. (دختری مغرور و مقتدر و فوق العاده مسئولیت پذیر و متعهد و فداکار)، و پسر دوم شاه پرنس آندره ،( پسری ناخلف از دید پدرش و پدری تبعیض گذار بین فرزندانش) و همسرش منا( زنی طماع و خیانتکار و خودخواه که مدام در حال تشویق همسرش به اعتراض و گرفتن حق جانشینیش) و کیت دختر آندره از همسر اولش( دختری به ظاهر مظلوم و توسری خور) و آلن پسر آندره و منا ( پسری بیخیال و خوشگذران). با تصمیم شاه هنری برای انتصاب آلیس بعنوان جانشین و وارث تاج و تخت مصائب و مشکلات آلیس شروع میشه و مجبور میشه با چالش ها و مبارزات برای مرگ و زندگیش رو به رو بشه. داستان با شک آلیس به عمو و زن عموش برای به قتل رسوندن خودش شروع میشه و این شک با سفر آلیس بعنوان نماینده کشور هریسوس در مراسمی در کشور تایلند و حضور بدون دعوت  این دو نفر در این مراسم و دزدیده شدن آلیس در همون شب به یقیق بدل میشه ، با شنیدن خبر دزدیده شدن آلیس شاه هنری بخاطر نگرانی برای زنده بودن یا نبودن جانشین و نوه اش و روشن شدن مسایل  پشت پرده شخصا به تایلند میاد و از دوست قدیمیش که الان فرمانده محافظین سلطنتی کشور تایلند(زنرال چات چای) میخواد تا پیگیر قضیه بشن فرمانده هم از زبده ترین تیم خودش یعنی تیم d با سرپرستی فرمانده داوین(پسری خودساخته حرف گوش کن و مهربون و اتفاقا مغرور) میخواد تا این مسئولیت قبول کنن(پدر فرمانده داوین هم افسر گارد سلطنتی بوده که بخاطر محافظت از شاه هنری 20سال قبل جونشو از دست میده). و با نقشه ای که برای حفظ جان و پنهان کردن هویت جانشین در کشور تایلند میگیرن فرمانده داوین و آلیس مجبور به ازدواج سوری میشن و اسم آلیس رو به ناری تغییر میدن  و با آغاز زندگی مشترک ،این دونفر شروع به شناخت هم میکنن و با همه تضادها و ضد و نقیض های اخلاقی بدون اینکه خودشون هم متوجه بشن عاشق هم میشن. این خلاصه ای بود از خودم و میدونم یکم طولانی شد و یکمی هم اسپویل بود ولی بنظرم خلاصه بهتریه نسبت به خلاصه ای که توی سایتهای دیگه برای این سریال اومده  بود

نقد اصلی : ازدواج فرمانده داوین و آلیس بدون هیچ تشریفات و مهمانی و بصورت یواشکی  و بدون اطلاع مادر داوین که در سفر کاری در خارج از کشوربرگزار میشه تا هم از هویت پرنسس محافظت بشه و هم چون مادر داوین بخاطر مرگ شوهرش از کشور هریسوس و شاه هنری متنفر بوده مخالفتی تو قبول این ماموریت با داوین نداشته باش. همه این پنهان کاریها همسران دیگر افسرهای تیم و همسایه ها رو به قضیه مشکوک میکنه و این باعث بوجود اومدن دردسر های بعدی برای این دو نفر و تیم d میشه که همش آلیس بخاطر خودسریهای خودش با این توجیه که میخوام با مردم باشم تا هم شک ها کم بشه و هم اونا رو بشناسم داوین بیچاره رو تو دردسر میندازه و همش مجبوره دنبال این خانوم دماغو باش تا خرابکاریها شو جمع و جور کنه تازه بعد این اذیت شدنها مجبوره رفتار سرد و حرفهای آزار دهنده آلیس هم صبورانه تحمل کنه. این موضع گیری آلیس نسبت به داوین پیشینه جالبی داره وقتی آلیس توی مراسم دزدیده میشه  و توی ی قایق زندانی میشه و به طرز جالبی مثل ی رنجر حرفه ای (آدمو یاد داوین جانسون میندازه لطفا تصورش کنید و بعد کنار هم بزارید این دوتا رو)  از دست اونا فرار میکنه و زخمی میشه و میوفته تو آب تا با شنا کردن دور شه از اونجا ولی خب به تشخیص کارگردان اونجا بخاطر این زخم بیهوش میشه و صبح روز بعد از ی جزیره سر در میاره(همون جزیره ای که ساتیت و جیروات توش گیر کرده بودن) از این طرفم داوین چند روزی مرخصی گرفته بوده و تنهایی اومده بوده جزیره و کنار ساحل داشت تمرین میکرد که آلیس میبینه و نجاتش میده اما چون نمیدونسته آلیس کیه و آلیسم بهش نمیگه که کیه شروع میکنه به آلیس تیکه انداختن و همین رفتار  یاد آلیس میمونه و بعد ازدواج میخواد که جبران کرده باش. کلا تو 7 ،8 قسمت اول این سریال تو همین جنگ و گریزهای آلیس از دست شورشیا و مخالفینش و دردسرهاش و خودفشانیهای داوین و تیمش برای این خانم خلاصه میشه.

 این سریال ی سریال هندی با بازی بازیگرهای تایلندیه. فک کنم این بهترین جمله بود برای تعریف این سریال. اصلا نمیفهمیدم اینهمه دشمنا به طرف افراد تیم داوین و خود پرنسس تیر خالی میکردن یدونش به اینا نمیخورد یا میخوردم انگاری ی تیر از تفنگ بادی خالی شده و فقط ی خراش کوچیک مینداخت رو بدن اینا اما هر تیری که اینا میزدن حتما به هدف میخورد و حتما هم در جا میکشتشون ، برای منی که جزئی نگرم و کامل طلب واقعا نمیتونستم اینهمه اغراق و غیر رئالی  رو قبول کنم همین غیر رئالی در مورد شخصیت آلیس هم باعث شد نتونم باهاش کنار بیام که ی زن خیلیم قوی کجا میتونه با دست و پای بسته از پس 5،6تا مرد قوی و ماهر بر بیاد  و یا اینکه تیر بخوره به قلبش بعد بخاطر ی تیکه آهن (مدال شجاعتی که داوین بهش داده بود و چرا برخلاف بقیه جلیقه ضد گلوله نداشته)  زنده میمونه و خیلیم زود حالش خوب میشه

ی چیز عجیبی که توی خیلی از سریالهای چه تایلندی چه چینی چه کره ای و ژاپنی هم دیده میشه و برام همیشه سوال بوده  اینه که وقتی بازیگر زن اصلی داستان خوابه و بازیگر مرد اصلی میادش و بغلش میکنه تا ببرتش مثلا روی تختش اینا بیهوشن که متوجه هیچی نمیشن؟؟؟ توی این سریال هم همینطور بود یعنی این حالت ماست بودن آلیس موقع خواب ، نه به اون رنجر بازیهاش نه به این شل بودناش...دلم میخواست داوین همونجوری ولش میکرد میخورد زمین تا دلم خنک شه

فضای سریال متناسب تم سریال  اشرافی و کاخ نشینی و مکانهای تشریفاتی و رسمیه،سکانسهای کشور هریسوس رو حدس میزنم توی کشور سوئیس فیلمبرداری شده بود. ولی نمیدونم چرا به من حس خفگی و سردی و خاکستری میداد

انتخاب بازیگرها بجا و مناسب بود من از بازی همه مخصوصا کیت راضی بودم

موسیقی فیلم مخصوصا موسیقی متن اصلا جالب نبود و کماکان این ضعف در سریالهاشون برقرار، پوشش و لباس بازیگرها هم بخوبی سریالهای دیگه ای که دیدم نبود.

طنزهای ریزی هم بود که  منطقی کار شده بود  توی بطن سریال و بنظرم لازم هم بود  

روند عاشقانه داستان منطقی پیش میره اما سردی رفتارهای آلیس  ممکنه اذیتتون کنه اونم دلیل داره و بهش که فک کنید درکش میکنید ، آلیس بخاطر خوی سلطنتیش و ناز پرورده بودنش بقدری سرد و خشک که به چشم شما و حتی زنهای دیگه توی سریال زنی با رفتارهای عجیب و غریبه . نمیخواد وظایفشو با احساسات شخصیش قاطی کنه و ارجحیت رو به وظایفش بعنوان حافظ مردمش میده  و در مقابل احساسات داوین کاملا سرد رفتار میکنه  و ی جایی هم توی سریال اعتراف میکنه بخاطر اینکه جانشین کشورشه و وظایفی داره نمیتونه گرم با فرمانده داوین برخورد کنه از اون طرف داوین هم همینطوره اما فرقش اینه که بارها با نگاه های عاشقانه اش خیلی زودتر از آلییس عشقشو ابراز میکنه. یکی از ایرادات سریال هم همین زوم بودن رو نگاههای دو طرف بود یعنی زیادی زوم بودن عین این سریالهای بالیودی شبکه جم که ی ساعت توی هر قسمت فقط نگاههای بازیگراست اینجام همینطوره تازه اضافه کنید به این نگاهها ی آهنگ رو مخی بی ربط .و برعکس در قسمتهای پایانی زمانیکه آلیس میخواد عشقشو ابراز کنه اینبار داوین که بخاطر مادرش و دونستن جایگاه خودش با برخوردهای سردش علارغم میل باطنیش در تضاد بین انتخاب عشق یا وظیفه قرار میگیره بازی این زوج واقعا قابل قبول و اگه ضعفی بود و غیر قابل باورپذیری در شخصیت ها از نقاط ضعف فیلنامه این سریال بود و یا شاید انتظار بیش از اندازه و نابجای من باعث شده اینجور برداشت کنم.

یکی از شاخصه هایی که توی این سریال نظرمو جلب کرد شخصیت عجیب کیت بود در تمام طول 9 قسمت دختریه مظلوم و تو سری خور که در کشور خودش به نام پرنسس فراموش شده معروف شده ، دوران کودکیش بخاطر حضور نامادریش که کاملا با رفتارهاش سعی در حذف حضور کیت در جمع خانواده داشته و حمایت پدرش از این رفتارهای نامادریش و تبعیضی که بین برادرش با اون قایل میشده  و توجه پدر بزرگش به آلیس همه و همه دست به دست هم دادن تا کیت دختری باش بی تاثیر و آرام و با رخوت و سردی عجیب در درونش اما با چهره ای نگران برای خانواده و سلطنت، و در قسمت9 سریال هست که خروش و فوران همه این نفرت ها رو در فریادهای  در تنهایی کیت میبینید وقتی متوجه میشه که با تمام تلاشهاش برای کشتن آلیس و برادرش الن متاسفانه هر دو زندن و اون داره بازنده تمام نقشه هایی میشه که برای اثبات خودش به پدرش که با نقشه خودش و به اشتباه بجای برادرش کشته  شده میشه ، اینجاست که شما با روی دیگه شخصیت کیت آشنا میشید و متوجه میشید که تفکر پشت تمام شورشها و نقشه ها برای قتل آلیس و آلن و ....همون دختر توسری خور داستان

از شخصیتهای موثر دیگه داستان

 ویل پرنسس کشور موسیوس  که در ابتدا بخاطر توصیه پدرش برای ازدواج با آلیس بعنوان جانشین هریسوس و نجات مشکلات  مالی کشورش  از این طریق به آلیس جلب توجه میکنه اما وقتی از رفتارهای کیت متوجه نیتش میشه به اون سمت تمایل نشون میده و حتی به کیت ابراز علاقه میکنه و باهاش وارد رابطه میشه چون میدونسته کنترل کیت خیلی راحتر براش و کیت مطیع اونه برعکس آلیس که سرکش و وفادار

تیم محافظین تحت سرپرستی داوین که خیلیم دوسداشتنی بودن  با تیپ های مرتب و اتو کشیده و همچینین دوتا از بادیگارهای شخصی آلیس (پترا و جیسی)از کشور هریسوس

هدث افسر بازنشسته کشور هریسوس که دلباخته کیت و کیت بخاطر این موضوع ازش سو استفاده میکنه و مجری تمام نیت های شوم کیت میشه

توی  تیم محافظان ، ستوان پن دختریه که از نظر زیبایی و اندام با آلیس برابری میکنه و بسی تو دل برو و چون محافظت از آلن رو به اون میسپرن احساساتی هم بین این دوتا بوجود میاد .جوری که وقتی میفهمه آلن بخاطر غم از دست دادن پد ر و مادرش مخفیانه و با هویت جعلی برگشته هریسوس از تیم جدا میشه و میره تا پیداش کنه و ازش محافظت کنه ما آلن رو قبلا با شخصیت دنیل توی سریال چالش عشق باهاش آشنا شدیم و دیدیم دلبریهاشو

و خیلی شخصیتهای دیگه که در روند داستان موثر بودن و اگه همرو بگم متن خیلی طولانی میشه

خب برسیم به اصل مطلب خخخ

آقا بـــــــــــــوســــــــــــــه ( (kiss

حتما الان پیش خودتون میگید من چقدر بی شرمم و عاشق تیکه های خاک برسریم

ولی اشتباه میکنید آخه این تنها سریال تایلندی از بین سریالهایی که دیدم بود که بوسه هاش فیک نبود و ادا در نمیاوردن و به آدم میچسبید بعد ی انتظار طولانی ی صحنه دوسداشتنی با ی بوسه واقعی ببینی ( از مریم شنیدم که این دوتا توی دنیای واقعی باهمن شاید بهمین خاطر اینجوری بود بوسیدناشون) توی اکثر سریالهای تایلندی همه جای همو لمس میکنن اما به بوسه که میرسه ادا در میارن و میشن نامحرم

و ی چیز جالب اینه که بعد هر قسمت شما میتونید تیکه های از پشت صحنه اون قسمت سریال رو هم ببینید

برای طرفداران سریالهای لاکورن پیشنهاد خوبیه اما برای کسانیکه تحمل اغراق زیاد و رفتارهای سرد و کشت و کشتار وضد و خورد رو ندارن توصیه نمیشه  من بهش امتیاز 8 میدم چون بازی بازیگرها علی الخصوص زوج اصلی خیلی خوب بود مخصوصا صحنه های رومانتیکیش بهتون حس واقعی القا میکنه

سکانس برتر سریال : داوین برای محافظت از آلیس اونو به  یکی از روستاهای کوهستانی تایلند میبره و ی شب که دوتایی داشتن آسمون نگاه میکردن آلیس از داوین میخواد که  فراموش کنه که ی سرباز و اونم فراموش میکنه که ی پرنسس و میاد که داوین ببوس اما داوین خودشو کنار میکشه یا وقتی آلیس برای آخرین بار میاد تا قبل بازگشتش به هریسوس داوین ببین ، اصلا انتظار این رفتار سر و طرد کننده رو از داوین نداشتم جوری که حتی اشک آلیسم درآورد

صحنه اولین حضور داوین در کاخ هریسوس که یجورایی مثل سورپرایز بود برای همه و بیشتر آلیس، اون حالت سردرگمی بین خوشحالی و عصبانیت رو خیلی خوب میشد تو چهره آلیس دید و همونجا بود که داوین جسورانه اینبار با احساس آلیس بغل کرد و زیر گوشش زمزمه کرد ((حتی اگه سرمم بزنن نمیزارم بهت آسیبی برسه ))و اولین بوسه اشون که واقعا هم میبوسیدها خخخخ ...در واقع داستان ازقسمت9 به بعد اوج میگیره تو عاشقانه  سکانسهای دوسداشتنیتری داره.

 

در اخر هم از صبر و حوصله شما رفقا تشکر میکنم

 


تعداد بازدید از این مطلب: 138
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

چهار شنبه 12 آذر 1399 ساعت : 1:50 | نویسنده : Moon shine
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








درباره ما
سلام سلام ..این وبلاگ زیر مجموعه ی وبلاگ نقدکُره بوده http://naghdkoreh.loxblog.com/ که صرفا برای قرار دادن ترجمه ی سریالهای تایلندی تهیه شده ..لطفا حتما درمورد سریالها نظر بذارید تا به بقیه برای دانلود سریالهای نا اشنای تایلندی کمک کنید .. درضمن میتونید با ادرس اینستا و تلگرام نقد کره همراه ما باشید https://t.me/naghdkoreh
منو اصلی
آخرین مطالب
مطالب پربازدید
موضوعات
آرشیو مطالب
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 50
:: کل نظرات : 0

آمار بازدید

:: بازدید امروز : 1
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 44
:: بازدید ماه : 132
:: بازدید سال : 687
:: بازدید کلی : 3083
دیگر موارد